خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۱۲: جانم از بادهٔ لعل تو خراب افتادست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانم از بادهٔ لعل تو خراب افتادست دلم از آتش هجر تو کباب افتادست گر چه خواب آیدت ای فتنهٔ مستان در چشم هر که از چشم و رخت بی خور و خواب افتادست باز مرغ دل من در گره زلف کژت همچو کبکیست که در چنگ عقاب افتادست ای که بالای بلند تو بلای دل ماست دلم از چشم تو در عین عذاب افتادست دست گیرید که در لجه دریای سرشک تن من همچو خسی بر سر آب افتادست خبر من بسر کوی خرابات برید که خرابی من از بادهٔ ناب افتادست تا چه مرغم که مرا هر که ببیند گوید بنگر این پشه که در جام شراب افتادست خرم آن صید که در قید تو گشتست اسیر حبذا دعد که در چنگ رباب افتادست ای حریفان بشتابید که مسکین خواجو برسرکوی خرابات خراب افتادست خواجوی کرمانی