خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۸۵: رنج از کسی بریم که دردش دوای ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رنج از کسی بریم که دردش دوای ماست زخم از کسی خوریم که رنجش شفای ماست جائی سرای تست که جای سرای نیست وانگه در سرای تو خلوتسرای ماست گر ما خطا کنیم عطای تو بیحدست نومیدی از عطای تو حد خطای ماست روزی گدای کوی خودم خوان که بنده را این سلطنت بسست که گوئی گدای ماست حاجت بخونبها نبود چون تو می کشی مقتول خنجر تو شدن خونبهای ماست ما را بدست خویش بکش کان نوازشست دشنام اگر ز لفظ تو باشد دعای ماست گر می کشی رهینم وگر می کشی رهی هر ناسزا که آن ز تو آید سزای ماست زهر ار چنانکه دوست دهد نوش دارو است درد ار چنانک یار فرستد دوای ماست گفتم که ره برد به سرا پردهٔ تو گفت خواجو که محرم حرم کبریای ماست خواجوی کرمانی