خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۸: با تو نقشی که در تصور ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با تو نقشی که در تصور ماست به زبان قلم نیاید راست حاجت ما توئی چرا که ز دوست حاجتی به ز دوست نتوان خواست ماه تا آفتاب روی تو دید اثر مهر در رخش پیداست سخن باده با لبت بادست صفت مشک باخط تو خطاست در چمن ذکر نارون می رفت قامتت گفت بر کشیدهٔ ماست سرو آزاد پیش بالایت راستی را چو بندگان بر پاست او چو آزاد کردهٔ قد تست لاجرم دست او چنان بالاست فتنه بنشان و یک زمان بنشین که قیامت ز قامتت برخاست هر که بینی بجان بود قائم جان وامق چو بنگری عذراست از صبا بوی روح می شنوم دم عیسی مگر نسیم صباست عمر خواجو بباد رفت و رواست زانک بی دوست عمر باد هواست خواجوی کرمانی