خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۷۲: ایکه از باغ رسالت چو تو شمشاد نخاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایکه از باغ رسالت چو تو شمشاد نخاست کار اسلام ز بالای بلندت بالاست شکل گیسوی و دهان تو بصورت حامیم حرف منشور جلال تو بمعنی طاهاست شب که داغ خط هندوی تو دارد چو بلال دلش از طره عنبرشکنت پر سود است زمزم از خجلت الفاظ تو غرق عرقست مروه از پرتو انوار تو در عین صفاست هر که او مشتریت گشت زهی طالع سعد وانک در مهر تو چون ماه بیفزود بکاست پیش آن سنبل مشکین عبیر افشانت سخن نافهٔ تاتار نگویم که خطاست در شب قدر خرد با خم گیسویت گفت «ایکه از هر سر موی تو دلی اندرو است از تو موئی بجهانی نتوان دادن از آنک «یک سر موی ترا هردو جهان نیم بهاست » قطره ئی بخش ز دریای شفاعت ما را کاب سرچشمهٔ مهرت سخن دلکش ماست در تو بستیم بیک موی دل از هر دو جهان که بیک موی تو کار دو جهان گردد راست مکن از خاک درخویش جدا خواجو را که بود خاک ره آنکس که ز کوی تو جداست خواجوی کرمانی