خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۶۶: یاد باد آن روز کز لب بوی جان میآمدت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاد باد آن روز کز لب بوی جان می آمدت خط بسوی خاور از هندوستان می آمدت هر زمان از قلب عقرب کوکبی می تافتت هر نفس سنبل نقاب ارغوان می آمدت چون خدنگ چشم جادو می نهادی در کمان ناوک مژگان یکایک برنشان می آمدت چون ز باغ عارضت هر دم بهاری می شکفت هر زمان مرغی بطرف گلستان می آمدت در چمن هر دم که چون عرعر خرامان می شدی خنده بر بالای سرو بوستان می آمدت چون جهان را برخ آرام جان می آمدی از جهان جان ندا جان و جهان می آمدت در تکلم لعل شیرینت چو می شد در فشان چشمه های آب حیوان از دهان می آمدت چون میان بوستان از دوستان رفتی سخن گاه گاهی نام خواجو بر زبان می آمدت خواجوی کرمانی