خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۵۹: پیش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود زمات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش اسبت رخ نهم ز آنرو که غم نبود زمات در وفایت جان ببازم تا کجا یابم وفات دی طبیبم دید و دردم را دوا ننوشت و گفت خون دل میخور که این ساعت نمی یابم دوات چون روان بی خط برات آورده بودم از چه وجه خط برون آوردی و گفتی که آوردم برات در عری شاه ماتم ای پری رخ رخ مپوش کانک رخ بر رخ نهی او را چه غم باشد ز مات راستی را تا صلای عشق در عالم زدی قامتت را سجده آرد عرعر از بانک صلوة چون ترا گویم که لالای توام گوئی که لا جان ببازم بی سخن چون بت پرستان پیش لات نغمهٔ عشاق در نوروز خوش باشد ولیک ایدریغ ارعیش ما را دست میدادی ادات گرحیا داری برو خواجو ودست از جان بشوی زانک لعل جان فزایش میبرد آب حیات خواجوی کرمانی