خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۶: دیشب درآمد آن بت مه روی شب نقاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیشب درآمد آن بت مه روی شب نقاب بر مه کشید چنبر و درشب فکند تاب رخسارش آتش و دل بیچارگان سپند لعل لبش می و جگر خستگان کباب برمشتری کشیده ز مشک سیه کمان برآفتاب بسته ز ریحان تر طناب در بر قبای شامی پیروزه گون چو ماه بر سر کلاه شمعی زرکش چو آفتاب آتشن گرفته آب رخ وی ز تاب می آبش نهان در آتش و آتش عیان ز آب هم شمع برفروخته از چهره هم چراغ هم نقل ریخته ز لب لعل و هم شراب بنهاده دام بر مه تابان ز عود خام و افکنده دانه برگل سوری ز مشک ناب میزد گلاله بر گل و هر لحظه می شکست برمن بعشوه گوشهٔ بادام نیم خواب از راه طنز گفت که خواجو چرا برفت گفتم ز غصه گفت ذهابا بلا ایاب خواجوی کرمانی