خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۴۵: من مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من مستم و دل خراب جان تشنه و ساغر آب برخیز و بده شراب بنشین و بزن رباب ای سام تو بر سحر وی شور تو در شکر در سنبله ات قمر در عقربت آفتاب برمشک مزن گره برآب مکش ز ره یا ترک خطا بده یا روی ز ما متاب در بر رخ ما مبند بر گریهٔ ما مخند بگشای ز مه کمند بردار ز رخ نقاب من بنده ام و تو شاه من ابر سیه تو ماه من آه زنم تو راه من ناله کنم تو خواب ای فتنهٔ صبح خیز! آمد گه صبح، خیز! درجام عقیق ریز آن بادهٔ لعل ناب آمد گه طوف و گشت بخرام بسوی دشت چون دور بقا گذشت بگذر ز ره عتاب عطار چمن صباست پیراهن گل قباست تقوی و ورع خطاست مستی و طرب صواب دردی کش ازین سپس وندیشه مکن ز کس فرصت شمر این نفس با همنفسان شراب خواجو می ناب خواه چون تشنه ئی آب خواه از دیده شراب خواه وز گوشهٔ دل کباب خواجوی کرمانی