خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۸: طلع الصبح من وراء حجاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طلع الصبح من وراء حجاب عجلو بالرحیل یا اصحاب کوس رحلت زدند و منتظران بر سر راه میکنند شتاب وقت کوچست و کرده مهجوران خاک ره را بخون دیده خضاب نور شمعست یا فروغ جبین می نمایند مه رخان ز نقاب ناقه بگذشت و تشنگان در بند کاروان رفت و خستگان در خواب من چنان بیخودم که بانگ جرس هست در گوش من خروش رباب جگرم تشنه و منازل دوست از سرشکم فتاده بر سر آب کنم از خون دل بروز وداع دامن کوه پر عقیق مذاب هر دم از کوچگه ندا خیزد کی رفیق از طریق روی متاب بر نشستند همرهان برخیز باد بستند دوستان دریاب هیچ دانسته ئی که دوزخ چیست دل بریان و داغ هجر عذاب از مغیلان چگونه اندیشد هر که سازد نهالی از سنجاب بر فشان طره ای مه محمل تا برآید ز تیره شب مهتاب دل خواجو ز تاب هجر بسوخت مکن آتش که او نیارد تاب خواجوی کرمانی