خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۳۲: آب آتش میبرد خورشید شبپوش شما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آب آتش میبرد خورشید شب پوش شما میرود آب حیات از چشمهٔ نوش شما شام را تا سایبان روز روشن دیده ام تیره شد شام من از صبح سحرپوش شما در شب تاریک خورشیدم در آغوش آمدی همچو زلف ار بودمی یک شب در آغوش شما از چه رو هندوی مه پوش شما در تاب شد گر به مستی دوشم آمد دوش بر دوش شما ای ز روبه بازی آهوی شما در عین خواب شیر گیران گشته مست از خواب خرگوش شما مردم چشم عقیق افشان لؤلؤ بار من گشته در پاش از لب در پوش خاموش شما حلقهٔ گوش شما را تا بود مه مشتری مشتری باشد غلام حلقه در گوش شما عیب نبود چون بخوان وصل نبود دسترس گر به درویشی رسد بوئی ز سر جوش شما آب حیوانست یا گفتار خواجو یا شکر ماه تابانست یا گل یا بناگوش شما خواجوی کرمانی