خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۸: آنکه بر هر طرفی منتظرانند او را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه بر هر طرفی منتظرانند او را ننگرد هیچ که خلقی نگرانند او را سرو را بر سر سرچشمه اگر جای بود جای آن هست که بر چشم نشانند او را حیف باشد که چنان روی ببیند هرکس زانک کوته نظران قدر ندانند او را هست مقصود دلم زان لب شیرین شکری بود آیا که بمقصود رسانند او را راز عشاق چو از اشک نماند پنهان فرض عینست که از دیده برانند او را هر که جان در قدمش بازد و قدری داند اهل دل عاشق جانباز نخوانند او را خواجو ار تشنه بمیرد به جز از مردم چشم آبی این طایفه برلب نچکانند او را خواجوی کرمانی