خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۶: اگر در جلوه میری سمند باد جولانرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر در جلوه میری سمند باد جولانرا بفرما تا فرو روبم به مژگان خاک میدانرا مکن عیب تهی دستان که در بازار سرمستان گدا باشد که بفروشد بجامی ملک سلطانرا چرا از کعبه برگردم که گر خاری بود در ره برآرم آه و در یکدم بسوزانم مغیلانرا اگرهمچون خضر خواهی که دایم زنده دل باشی روان در پای جانان ریز اگر دستت دهد جانرا بفردوسم مکن دعوت که بی آن حور مه پیکر کسی کو آدمی باشد نخواهد باغ رضوانرا ببوی لعل میگونش بظلماتی در افتادم که گر میرم ز استسقا نجویم آب حیوانرا چمن پیرا اگر چشمش برآنسرو دوان افتد دگر بر چشمه ننشاند ز خجلت سرو بستانرا مگر باد سحرگاهی هواداری کند ور نی نسیم یوسف مصری که آرد پیر کنعانرا چو مستان حرم خواجو جمال کعبه یاد آرد ز آب چشم خون افشان کند دریا بیابانرا خواجوی کرمانی