خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۲۰: میرود آب رخ از بادهٔ گلرنگ مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
میرود آب رخ از بادهٔ گلرنگ مرا میزند راه خرد زمزمهٔ چنگ مرا دلق از رق به می لعل گرو خواهم کرد که می لعل برون آورد از رنگ مرا من که بر سنگ زدم شیشهٔ تقوی و ورع محتسب بهر چه بر شیشه زند سنگ مرا مستم از کوی خرابات ببازار برید تا همه خلق ببینند بدین رنگ مرا نام و ننگ ار برود در طلبش باکی نیست من که بدنام جهانم چه غم از ننگ مرا ای رخت آینهٔ جان می چون زنگ بیار تا ز آئینهٔ خاطر ببرد زنگ مرا مطرب آهنگ چنین تیز چه گیری که کند جان شیرین بلب لعل تو آهنگ مرا نشد از گوش دلم زمزمهٔ نغمهٔ چنگ تا عنان دل شیدا بشد از چنگ مرا چون تو در خاطر خواجو بزدی کوس نزول دو جهان خیمه برون زد ز دل تنگ مرا خواجوی کرمانی