خواجوی کرمانی
غزلیات
غزل شماره ۱۲: رام را گر برگ گل باشد نبیند ویس را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رام را گر برگ گل باشد نبیند ویس را ور سلیمان ملک خواهد ننگرد بلقیس را زندهٔ جاوید گردد کشته شمشیر عشق زانکه از کشتن بقا حاصل شود جرجیس را جان بده تا محرم خلوتگه جانان شوی تا نمیرد کی به جنت ره دهند ادریس را گرنه در هر جوهری از عشق بودی شمه ئی کی کشش بودی به آهن سنگ مغناطیس را همچو خورشید ار برآید ماه بی مهرم ببام مهر بفزاید ز ماه طلعتش برجیس را دامن محمل براندازی مه محمل نشین یا بگو با ساربان تا بازدارد عیس را چون بتلبیسم بدام آوردی اکنون چاره نیست بگذر از تزویر و بگذار ای پسر تلبیس را تا نپنداری که گویم لاله چون رخسار تست کی به گل نسبت کند رامین جمال ویس را خواجو ار در بزم خوبان از می یاقوت رنگ کاس را خواهی که پر باشد تهی کن کیس را خواجوی کرمانی