خاقانی شروانی
قطعات
شماره ۲۲۴ - در هجو رشید الدین وطواط: سگسارک مخنثک و زشت کافرک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این گربه چشمک این سگک غوری غرک سگسارک مخنثک و زشت کافرک با من پلنگ سارک و روباه طبعک است این خوک گردنک سگک دمنه گوهرک بوده سگ رمنده و اکنون به بخت من شیرک شده است و گرگک و از هر دو بدترک خنبک زند چو بوزنه، جنبک زند چو خرس این بوزنینه ریشک پهنانه منظرک خرگوشک است خنثی زن و مرد در دو وقت هم حیض و هم زناش، گهی ماده گه نرک این پشم سگ که ... سگش خوانم از صفت چو ... سگ برهنگک و سرخ پیکرک چون یوزک قمی جهد از دم آهوان با دوستان رود گفتار در برک گرد غزالکان و گوزنان بزم شاه فحلی کند چو گور خرک گرد مادرک گر دست و پاش چون سگک کهف بشکنی هم برنگردد از دمشان این سبک سرک بی نام هم کنونش چو بید سترک خصی این بد گهر شکالک و توسن رگ استرک خاقانیا گله مکن او از سگان کیست خود صیدکی کند سگک استخوان خورک سگ عفعفک کند چو بدو نانکی دهی دم لابگک کند بنشیند پس درک میزان حکمتی و تو را بر دل است زخم زین شوله فعل عقربک شوم نشترک هم شوله بود کو پس شوال زخم زد بر تارک مبارک پور طغان یزک خاقانی شروانی