خاقانی شروانی
قطعات
شماره ۱۸۷ - در تولد دختر خود: ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی دو زایند آبستنان مادر طبع ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر یکان یکان حبشی چهره و یمانی اصل همه بلال معانی، همه اویس هنر یگانهٔ دو سرا و سه وقت و چار ارکان امیر پنج حس و شش جهات و هفت اختر مرا چه نقصان گر جفت من بزاد کنون به چشم زخم هزاران پسر یکی دختر که دختری که ازینسان برادران دارد عروس دهرش خوانند و بانوی کشور اگر بمیرد باشد بهشت را خاتون وگر بماند زیبد مسیح را خواهر اگرچه هست بدینسان خداش مرگ دهاد که گور بهتر داماد و دفت اولی تر اگر نخواندی نعم الختن برو برخوان وگر ندیدی دفن البنات شو بنگر مرا به زادن دختر چه خرمی زاید که اش مادر من هم نزادی از مادر سخن که زادهٔ خاقانی است دیر زیاد که آن ز نه فلک آمد نه از چهار گهر خاقانی شروانی