خاقانی شروانی
قطعات
شماره ۱۷۲ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود: درهای آسمان معانی گشوده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفت آنکه فیلسوف جهان بود و بر جهان درهای آسمان معانی گشوده بود شد نفس مطمنهٔ او باز جای خویش که آواز ارجعی هم از آنجا شنوده بود دست کمال بر کمر آسمان نشاند آن گوهر ثمین که در این خاک توده بود او را فلک برای طبیبی خویش برد کز دیرباز داروی او آزموده بود آنجا که رفته بود هم اندر زمان بدم تب لرزهای جرم کواکب ربوده بود هر هفت کرده حور و بپوشید هفت رنگ رخ برده بود و در کف پایش بسوده بود بی او یتیم و مرده دلند اقربای او کو آدم قبایل و عیسی دوده بود آدینه بود صاعقهٔ مرگ او بلی طوفان نوح نیز هم آدینه بوده بود خاقانیا به ماتم عم خون گری نه اشک کاین عم به جای تو پدری ها نموده بود خاقانی شروانی