خاقانی شروانی
قطعات
شماره ۱۲۱ - در هنگام زیارت مدینهٔ منوره گفته و در آن خاک نهفته است: بنده مرتد بود و بر دست تو ایمان تازه کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شفیع صد هزار امت چو خاقانی به حشر بنده مرتد بود و بر دست تو ایمان تازه کرد گر زبان او جنابت داشت از هر جانبی آن جنابت برگرفت اشکی که طوفان تازه کرد چون زبان او به هفتاد آب خجلت شسته گشت بر درت هر هفته ای هفتاد دیوان تازه کرد زین سفر مقصود امسالش تو بودستی نه حج کالامان گویان به درگاه آمد و جان تازه کرد رفت زی کعبه که آرد کعبه را زی تو شفیع تاش بپذیری که او با توبه ایمان تازه کرد پیش کعبه نفس حسی بهر قربان هدیه برد پیش صدرت جان قدسی کشت و قربان تازه کرد این دو حرف از خون دل بنوشت و در خاکش نهفت نسخهٔ توبه است کز خوناب مژگان تاره کرد پیش بالینت ز بس زرد آب کز مژگان بریخت زعفران سود و حنوط شخص یاران تازه کرد پیشت از جان عود و ز دل عود سوزی کرده بود هم ز سوز سینه عطر عود سوزان تازه کرد تا به استسقای ابر رحمت آمد بر درت کشت زار عمر فانی را به باران تازه کرد عمر ضایع کرده ای دارد ز تو چشم قبول کز قبول تو قبالهٔ عمر بتوان تازه کرد قدر آن داری که طغرای قبولش درکشی کانکه مقبول تو شد توقیع رضوان تازه کرد خاقانی شروانی