خاقانی شروانی
قطعات
شماره ۷۶ - در مدح شروان شاه: تو حیدری و حرز کیان ذوالفقار توست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاها معظما ملک الشرق خسروا تو حیدری و حرز کیان ذوالفقار توست شروان که زنده کردهٔ شمشیر توست و بس شمشیروار در کف دریا شعار توست بحری به تیغ و شخص نهنگان غریق توست کوهی به گرز و جان پلنگان شکار توست تو تاج بخش جمع سلاطین و همچو من سلطان تاجدار فلک طوق دار توست از آسمان خاطر و بحر ضمیر من در دری و کوکب دری نثار توست از دهر خاطر فضلا را مخاطره است خاقانی از مخاطره در زینهار توست از بس کرم که دست و زبان تو کرده اند دستم ثنا نویس و زبان سحر کار توست وز بس که گوش من ز زبانت لطف شنود گوشم خزینه خانهٔ گوهر نگار توست آواز الغریق به گردون رسید از آنک جانم غریق همت گردون سوار توست آهنگ دست بوس تو دارم ولی ز شرم لرزان تنم چو رایت خورشیدوار توست خواهم که چشم برکنم و سر برآورم اما چه سود چشم و سرم شرمسار توست چون چشم برکنم؟ که سرم زیر پای توست چون سر برآورم؟ که سرم زیر بار توست شروان به روزگار تو امیدوار باد کاقبال روزگار هم از روزگار توست خاقانی شروانی