خاقانی شروانی
قصاید
شماره ۲۰۷ - مطلع دوم: سر تابوت مرا باز گشائید همه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر تابوت مرا باز گشائید همه خود ببینید و به دشمن بنمائید همه بر سر سبزهٔ باغ رخ من کبک مثال زار نالید که کبکان سرائید همه پس بگوئید ز من با پدر و مادر من که چه دل سوخته و رنج هبائید همه بدرود ای پدر و مادرم، از من بدرود که شدم فانی و در دام فنائید همه خط سیه کرده تظلم به در چرخ برید که شما در خط این سبزه وطائید همه بس کز آتش سری و باد کلاهی فلک بر سر خاک ز خون لعل قبائید همه خاک من غرقهٔ خون گشت مگریید دگر بس کنید از جزع ار اهل جزائید همه چون درخت رز اگرتان رگ جان ببریدند آب چندان ز رگ چشم چه زائید همه گر من از خرمن عمرم شده بر باد چو کاه جای شکر است که چون دانه بجائید همه من عطای ملک العرش بدم نزد شما صبر کم گشت که گم کرده عطائید همه ای طبیبان غلط گوی چه گویم که شما نامبارک دم و ناساز دوائید همه اثر عود صلیب و خط ترساست خطا ور مسیحید که در عین خطائید همه ای حکیمان رصد بین خط احکام شما همه یاوه است و شما یاوه درائید همه خانهٔ طالع عمرم ششم و هشتم کید چون ندیدید که جاماسب دهائید همه ای کرامات فروشان دم افسون شما علت افزود که معلول ریائید همه رشتهٔ تب ز گرهتان رشتهٔ جان باز نگشاد که در بند هوائید همه ای کسانی که ز ایام وفا می طلبید نوش دارو طلب از زهر گیائید همه چه شنیدید اجل را، اجل آمد گوئی کز فنا فارغ و مشغول بقائید همه یا شما را خط امن است و نه زین آب و گلید که چنین سنگدل و بار خدائید همه هم اسیر اجلید ارچه امیر اجلید مرگ را زان چه کامیر الامرائید همه خشت گل زیر سر و پی سپر آئید به مرگ گر به خشت و به سپرمیر کیائید همه هم ز بالا به چه افتید چو خورشید به شام گر ستاره سپه و صبح لوائید همه آبتان زیر پل مرگ گذر خواهد داشت گرچه جیحون صفت و دجله صفائید همه مرگ اگر پشه و مور است ازو در فزعید گرچه پیل دژم و شیر وغائید همه بنگرید از سر عبرت دم خاقانی را که بدین مایه نظر دست روائید همه خاقانی شروانی