خاقانی شروانی
قصاید
شماره ۱۳۲ - در ستایش بهاء الدین محمد دبیر خوارزم شاه تکش بن ایل ارسلان: طفلی و طفیل توست آدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طفلی و طفیل توست آدم خردی و زبون توست عالم پروردهٔ جزع توست عیسی آبستن لعل توست مریم تا چشم تو ریخت خون عشاق زلف تو گرفت رنگ ماتم از عارض و روی و زلف داری طاووس و بهشت و مار با هم در سینهٔ ما خیال قدت طوبی است در آتش جهنم آویختی آفتاب را دوش از سلسله های جعد پر خم ما را که کند مسلم آنجاک خورشید نمی شود مسلم جان خاک شود به طمع جرعه چون رطل طرب کشی دمادم با لذت طعنهٔ تو دل را فرسوده شد آرزوی مرهم خاقانی خاک درگه توست او را چه محل که آسمان هم هرچند جهان گرفت طبعش در مدحت فیلسوف اعظم ذوالفخر بهاء دین محمد مقصود نظام عقد عالم خاقانی شروانی