حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۰۴: هر که جگرگوشه ای دارد و جانانه ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که جگرگوشه ای دارد و جانانه ای در نظرش مصر دان هست چو ویرانه ای خاصه که تو دل بری شنگِ جهانی که نیست در صدفِ روزگار همچو تو دردانه ای مطلعِ خورشید چیست رویِ تو دیدن صباح دولتِ آن کش بود همچو تو هم خانه ای شعله ی شمعِ رخت در دلم آتش فکند چیست به جز سوختن حاصلِ پروانه ای لایقِ حضرت نی ام معترفم معترف تا چه کند عاقلی صحبتِ دیوانه ای قدرِ تو نشناختم زان برمیدی ز من حیف بود آشنا بر درِ بیگانه ای قصّه ی شیرین و گل حسنِ تو منسوخ کرد چند توان گفت باز بیهده افسانه ای غصّه ی دردِ فراق عرضه کنم پیشِ تو گر بودم خلوتی با تو به گوشانه ای جانِ نزاری به لب می رسد از عشقِ تو چند کند احتمال پُر شده پیمانه ای حکیم نزاری قهستانی