حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۹۹: ای بخت ندانم به سرم باز کی آیی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بخت ندانم به سرم باز کی آیی کی باز در بسته به رویم بگشایی احیا کنی اموات دگر باره چو عیسی گر هیچ کنی معجزه ای باز نمایی دیرست که بر ما نگذشتی و نبردی بیمار دل سوخته را گو که کجایی باری بگذر بر من و باری ز دلِ من بر دار که مُردم ز گرانی جدایی چون سوزن اگر رشته کنی در همه چیزی بر روی فتد بخیه ی پیوند هوایی ظلمت بزدی راهم اگر زآن که نکردی از خاطر من صیقل می زنگ زدایی او مونس من باشد و من دست کشِ او او تربیتم کرده و من مدح سرایی بر زهد نصیحت گرم الحاح نماید چیزی ننهد روح ز بی هوده درایی پر کن قدح می به نزاری ده و بِستان از وی همه سرمایه ی کردی و کیایی حکیم نزاری قهستانی