حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۹۵: ای مونس روزگار تنهایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای مونس روزگار تنهایی بر ما شب هجر چند پیمایی در نزع فتاده ام نظر بر در تدبیرِ وداع کن چه می پایی بر بویِ تو جانِ رفته باز آمد گر با سر کشته ی فراق آیی جاروبِ رهت کنند گیسو را گر بخرامی، بتان یغمایی در دیده کشند خاک نعلینت صاحب نظران برایِ بینایی مولایِ منی و میدهم حجّت گر بستانی به من هیولایی برخیز و قیامت آشکارا کن ای قامت آفت شکیبایی نی نی بنشین وگرنه برخیزد فریاد ز بی دلانِ شیدایی هیهات که طالبِ نظر دارد از پرده اگر جمال بنمایی رفتم به طبیب گفتم ای در طب مشهور جهانیان به دانایی درد دل نازک نزاری را درمان چه کنم دوا چه فرمایی نبظم بگرفت . گفت آهسته زین دل چه کنند خاصه سودایی زنهار که بی دلی از این بهتر پرهیز کن از حریف هرجایی حکیم نزاری قهستانی