حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۹۳: آمدم باز دلی مضطرب از دروایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمدم باز دلی مضطرب از دروایی تا تو تسکینِ دل مضطربم فرمایی مرده ای زنده شود گر قدمی رنجه کنی وه وه ای گر به سر کشته ی هجران آیی همه شب منتظر عکس خیال رخ تو بر در و بام بود چشمِ منِ شیدایی می توان کرد اگر کار به انصاف کنند بر در و بام بود چشمِ منِ شیدایی می توان کرد اگر کار به انصاف کنند نسبتِ روزِ قیامت به شب تنهایی انتظارِ نظرِ مرحمتی می دارم چه شود گر به ترحّم اثری بنمایی حُجُب از پیشِ دل خسته ی ما برداری گره از کار فروبسته ی ما بگشایی صفحه ی آینه ی خاطر مشتاقان را صیقلی برفکنی زنگ غمی بزدایی حللِ خلدِ برین در برِ ما پوشانی قدحِ ماءِ مَعین بر سرِ ما پیمایی مشفقی نیست که گوید به نزاری خاموش چیست این وسوسه یکباره شدی سودایی طمع منزلتی دار که حدِّ تو بود سخن از مرتبه ای گوی که آن را شایی حکیم نزاری قهستانی