حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۸۹: ای در محیط کرده دعوی آشنایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای در محیط کرده دعوی آشنایی رفتی چنان که هرگز دیگر برون نیایی گرداب در ربوده ساحل به خواب بیند هرچند بیش کوشد کمتر بود رهایی از لنگرِ طبیعت بگشای کشتیِ جان بارِ گران بیفکن گر مردِ راهِ مایی سلطانِ هفت کشور در کنجِ ما نگنجد یا سر فرو نیاید کز ما کند گدایی لات و هُبل پرستی بهتر که خویشتن را ای ننگ بت پرستان آخر ببین کجایی مردانه وار خو کن در خانقاهِ وحدت همچون زنان رعنا تا کی ز خود نمایی فتح اتّفاق خواهد نه کسرت سپاهی کار اتّفاق دارد نه رنگ پارسایی خواهی که مرغِ جانت در دامِ تن نیفتد بر کام دل طمع را دندان چه میگشایی یاری طلب که وصلش هجران ز پس ندارد پیوستگی خوش آید بی آفتِ جدایی از بیم جان نزاری چندین طمع چه داری با نیم نان به سر بر در کنجِ بی نوایی خواهد ملک که روزی صد ره زمین ببوسد اینجا که چون تویی را دادند کبریایی حکیم نزاری قهستانی