حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۸۶: وقت نیامد که روی باز نمایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وقت نیامد که روی باز نمایی پرده نبندی و خیمه بازگشایی یوسفِ در پرده ای و منتظرانت بر سر راه اند تا تو کی به درآیی عیب نکن گر نیازمند ندارد طاقتِ دردِ فراق و داغ جدایی غایب و حاضر چه گویمت که ز پرده گر به در آیی وگرنه آفتِ مایی باز نیاید به خویشتن به قیامت هر که تو او را زخویشتن بربایی گردنِ صیدی که در کمندِ تو آید چشم ندارد به هیچ روی رهایی دفع ندانند کرد و چاره اطبّا دردِ اَحبّات را که هم تو دوایی ذوقِ محبّت نیازمندِ تو داند عشق نداند که چیست مردِ هوایی تا تو به درویش لقمه ای بفرستی دست برآورده ایم و سر به گدایی ای شده شهری نزاریا ز تو پرشور تا به کی آخر چه فتنه ای چه بلایی مست شدی تا به روزِ حشر از این مِی باز نیایی به خود هنوز کجایی حکیم نزاری قهستانی