حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷۴: فراق اگر چه مرا میکشد به دردِ جدایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فراق اگر چه مرا می کشد به دردِ جدایی خیالِ دوست تو باری درین میانه کجایی که می رود که بگوید که گر میانِ من و تو وفا و عهد درست است برشکسته چرایی هزار بار به هم برزدی چو زلف پریشان ممالکِ دل و جانم به زخمِ تیغِ جدایی وصالِ زهره نه حدِّ چو من کسی ست ولیکن سعادتست که از مشتری شده ست عطایی تو آفتابی و من ذرّه و وجودِ ضعیفم نمی نماید تا خویش را به من ننمایی به دفع مال و منال از غمِ تو سیر نگردم که جان برای تو دارم چه جای کرد و کیایی نزاریا به درآی از خودی که سود ندارد هزار بار اگر گرد کاینات برآیی مگر معاینه مَن عَرفَ نَفسهُ بشناسی وگرنه بابِ فَقَد عرفَ ربَّهُ نگشایی حکیم نزاری قهستانی