حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵۷: چندان بنالم هر صبحگاهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چندان بنالم هر صبحگاهی کز هر وجودی برخیزد آهی چند از ملامت ای غافل از من افتد ازاین ها هم گاه گاهی وقتی بدانی کاین برقِ سوزان در جانت افتد چون در گیاهی با ماه رویی گر عشق بازم عاشق توان شد بر حسنِ ماهی هندویِ او را شد چین مسلّم کی بود چندین حّدِ سیاهی با روی نیکو محبوبِ نیکو افتاده یوسف در قعر چاهی من ز آستانت رفتن نیارم هر کس به جایی دارد پناهی بر در بمیرم ترکت نگیرم باشد که باشد پیشِ تو راهی هر خیلِ حسنت در غارتِ دل بر می نشاند هر دم سپاهی بر قتلِ من گر محضر ببندی هر عضو از من باشد گواهی از حق نزاری خواهد به زاری یاری موافق نه مال و جاهی دنیا و حالش قدری ندارد بگذشت خواهی بی اشتباهی حکیم نزاری قهستانی