حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵۵: نظرمان تازه می کن هر پگاهی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نظرمان تازه می کن هر پگاهی چه باشد گر کنی در ما نگاهی کدامین باغ دارد چون تو سروی کدامین چرخ دارد چون تو ماهی مکن بیگانگی با آشنایان عقوبت شرط نبود بی گناهی اگر بر کشتنم محضر نویسی ز هر عضوم برون آید گواهی چنان ساکن شدم بر خاکِ کویت که پیر معتکف در خانقاهی نباشد عاشق آن کز کویِ معشوق فراتر می تواند برد راهی ترا دارم چه باک ار سیم و زر نیست چو سر باشد به دست آید کلاهی خوش است ار با تو در دوزخ کنندم که با یوسف توان بودن به چاهی غلط گفتم که با رویت بهشتی چو در باغِ ارم باشد گیاهی مترس از آتشِ دوزخ نزاری که دوزخ بفسرد آتش به آهی هم از وهمِ خیال اندیش باشد گرت در خاطر آید اشتباهی حکیم نزاری قهستانی