حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲۸: مست و شوریده چنانم که ز بی خویشتنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست و شوریده چنانم که ز بی خویشتنی من توام هیچ نمی دانم اگر خود تو منی شرطِ اخلاص چنان است ز مبدایِ وجود که نه من بر تو گزینم نه تو بر من شکنی وقت وقتی چه شود گر به سرِ ما گذری سایه ی سرو روان بر سرِ خاکی فکنی به نسیمی ز تو خشنودم اگر بفرستی دلِ غمگینِ چو من سوخته ای شاد کنی نیفه ی نافه ی پر چینِ عرق چین تو شد رشکِ ترکان ختایی و بتانِ ختنی لب و دندانِ ترا من به چه تشبیه کنم حقه ی لعل درو رشتهء دُرِّ عَدَنی از نکو رویی و شیرینی و خوبی و کشی شهره ی شهری و انگشت کشِ مرد و زنی در جفا کاری و عاشق کشی و بی دادی آفتِ جانی و دردِ دلی و رنجِ تنی این همه هست که می گویم و زین هیچ نیی هر چه هستی چه کنم جانی و جانانِ منی تا نزاری لبِ شیرینِ تو بوسید افکند شور در عرصه ی آفاق به شیرین سخنی حکیم نزاری قهستانی