حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۰۰: مهر ماه آمد بیار ای ماهِ مهرافزای می
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مهر ماه آمد بیار ای ماهِ مهرافزای می از رگِ جانِ صراحی هر زمان بگشای می وا نگر کز دست رفتم غمزه ای بر ما گمار پیش تر کز پا درآیم بر سرم پیمای می سحرِ مطلق می کند طبعِ مسیح انفاسِ من هر چه در مغزِ پرآشوبم بگیرد جای می دسته ی گل هر که را از باغِ طبعم آرزوست بی تقاضا گو مرا تشریف می فرمای می بر فشانند آستینِ رقص تا دامانِ ماه گر نهد در محفلِ پرهیزگاران پای می تا ببینی خویشتن را چون دراندازد به جام امتحانی کن به خورشیدِ فلک پیمای می پیل با او بس نیاید زآن که وقتِ امتحان کودکی بر سازد از پیرِ فلک فرسای می جام بر کف گیر و چون خم سینه صافی کن نخست تا نماید با تو جان در جامِ خون پالای می جام بی می هیچ ننماید بدان کز ابتدا می نمود احوال در جامِ جهان آرای می هر نکت سرّیست کز غیب آمده اینک ببین می نماید معجز از طبعِ سخن پیرای می وین نه زآن می باشد ای بابا که هر کس می خورند از نزاری باز پرس ای وای می ای وای می حکیم نزاری قهستانی