حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۸۲: آخر منم و لبی و جامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر منم و لبی و جامی موقوف نی ام به ننگ و نامی تشنیع چه می زنند بر من بی پال و پری میان دامی هر گه که به لب رسید جانم حاصل شودم ز غیب کامی از ملک جهان جز این ندارم ماییم مدام در مدامی تا در نزند به مغزم آتش بیرون ننهم ز خویش گامی واجب شده در سلوک عشاق از خویش کشیدن انتقامی آنجا که بدو رسد نماند از ما نه نشانی و نه نامی امشب چو گذر کنی به معراج ای باد بدو رسان سلامی گو می آیم به میهمانت پرداخته دار خوش مقامی هرجا به تکلف و تصرف در گردنم آمده ست وامی باشد که خزینه دار لطفت زر بدهد و وا خرد غلامی بنگر به کجا نزاری زار و آن گه ز که می دهد پیامی آری نبود غریب از آن جا گر بنوازند ناتمامی حکیم نزاری قهستانی