حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۳۵: ای که غایب نیی از خاطر اگر مهجوری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که غایب نیی از خاطر اگر مهجوری پرده بردار ز رخ تا کی از این مستوری ما نه آنیم که شایسته قُربت باشیم گر گدا را به حرم ره ندهی معذوری حکم حکمِ تو اگر زنده کنی ار بکشی از تو فرمان دهی از معتقدان مأموری از محبّت به محبّ چون رگِ جان نزدیکی سهو گفتم نظر آن است به صورت دوری ساقیا پُر بده آن جام که شوق انگیزد تا تو از من برهی بو که من از مغروری اوّل مستی و دیوانگیِ ماست هنوز وز چنین باده تولّد نکند مخموری خلق گویند شبی یارِ غَمش باش برو هیچ راضی نشوم من به چنین مزدوری لطفِ خوش باید با روی نکو ورنه چه فرق نقشِ دیبا و حریر از صور فغفوری تن دُرستانِ سرافکنده چه دانند که ما خستگان چون گذرانیم شبِ دیجوری علّتِ عشق نزاری به طبیبان نبرند که طبیبان نشناسند در این رنجوری حکیم نزاری قهستانی