حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸۳: وفا نکردی و پیوندِ عهد ببردی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وفا نکردی و پیوندِ عهد ببردی به دشمنی من از دوستی بگردیدی عفا الله آن که به کینش هلاک خواهی کرد گر این که با منِ مسکین به مهر ورزیدی هزار شب ز تو در خون نشسته ام تا روز مرا ز بد بتر آخر چه می پسندیدی چنین کنند وفا حقّ ِ صحبت این باشد که دشمنی به علی رغمِ دوست بگزیدی گناهِ من به چه وجه اعتماد می کردم چو دیدمت که دل اوّل نظر بدزدیدی غمِ تو چند خورم ای که خونِ من خوردی کرانه کردی و چندین جفا بورزیدی من از نشانِ تو انگاشتم که بی خبرم تو نیز نامِ من انگار کن که نشنیدی به خدمت آمده بودم امیدها بر سر وداع می کنم و می روم به نومیدی نزاریا نه ترا گفتم اعتماد مکن که او وفا نکند دل بدو مده دیدی در آتشت بگدازد چو گل به هر ساعت که هم چو غنچه ی در پرده باز خندیدی حکیم نزاری قهستانی