حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷۹: یاد باد آن که مرا با تو قراری بودی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاد باد آن که مرا با تو قراری بودی در میانِ من و تو واسطه یاری بودی گر چه از سعیِ رقیبان گله ها داشتمی گه گهم با رخ تو هم سر و کاری بودی هم رقیبانِ تو صد بار جفا بردندی تا مرا یک نفسی پیشِ تو باری بودی گفتمش دوش کجا با که کشیدی باده هر چه در نرگسِ مستِ تو خماری بودی همه شب زلفِ تو بر گردنِ من پیچیده هم چو از عنبر تر تافته ماری بودی بلبلِ مستِ گلستانِ تو بودم هم وار خلق را با من از آن واسطه خاری بودی گفتمی نیست مرا هیچ تعلّق با او این زمان معترفم معترف آری بودی از کنارم همه شب تا به میان در خون است در میان کاش که با دوست کناری بودی ناله ی عشق تو بر صد ره رساندی همه شب در جهان گر چو نزاری تو زاری بودی حکیم نزاری قهستانی