حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷۸: مرا گر همّتی مردانه بودی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا گر همّتی مردانه بودی خلاصم از دلِ دیوانه بودی چنین جانم ز دل کی سیر گشتی اگر جانانه ام هم خانه بودی غلط کردم که در شریان جان است چه می گویم که بودی یا نبودی اگر عاقل نبودی در حجابی چو مجنون از خرد بیگانه بودی کجا پیمان به سر دانستمی برد اگر نه بر کفم پیمانه بودی کبوتر گر قناعت پیشه کردی کجا در بندِ دام و دانه بودی اگر هر مرغکی بر شمعِ تسلیم فدایی وار چون پروانه بودی کجا چون شب پره ظلمت گزیدی کجا چون جغد در ویرانه بودی اگر عنقا نبودی در پسِ قاف میانِ خلق کی افسانه بودی علی الجمله دلم زین ورطه ی شاق اگر بیرون شدی مردانه بودی نزاری را ز مبدا تا به اکنون همه کارش چنین مستانه بودی همه عمرش غرامت بر غرامت و گر شکرانه بر شکرانه بودی ازین ها وارهاندی التقاطی گرم از جانب جانانه بودی حکیم نزاری قهستانی