حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱۴: که میبرد خبر از من بدان جهان آرای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که می برد خبر از من بدان جهان آرای که زینهار تو و عهدِ من برایِ خدای تو آفتابی و من ذرهّ ای چنان نکنی که در زمانه شوم چون هلال دست نمای مرا خوش است به دشواری و به آسانی به اعتمادِ تو ای ماه رویِ مهرافزای اگر ز پیکر من بند بند بگشایند روا بود تو به کس لب به خنده برمگشای بکن برایِ صلاح از مخالفان پرهیز که نیک بخت بود متّقی به هر دو سرای چو اتفاقِ محبّت ز هر دو جانب هست من و تو و تو و من، گو حسود ژاژ مخای به سر بگردم و دستت چنان به دست آرم که بعد ازین ز سفر درکشم به دامن پای خوشا که حلقه به در برزنم چو بازآیم یکی درم بگشاید به مرحبا که درآی به دوستی نزاری که رغمِ دشمن را به دستِ معتمدی نامه ای به من فرمای حکیم نزاری قهستانی