حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۸۹: عجب سرّیست مردان را درونِ سینه پوشیده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عجب سرّی ست مردان را درونِ سینه پوشیده نه با کس گفته اند ایشان نه زایشان کس نیوشیده کی از سر جوشِ رمزِ دیگ ایشان چاشنی یابد کسی کو نیست در بود و نبودِ خویش جوشیده کسی کز خود برون آید دگر از خویش ننماید ز خویش آگه برون ناید که شد در خویش پوشیده ز خود بینی نبینی جز عدم از خود ببر یارا که برکم در وجود آید ز شاخ و برگ خوشیده نبینی عقل را چون عشق بام و در فرو گیرد همه با او گذارد سر چه ورزیده ست و کوشیده نه خواهد آمدن با خویش نه هُش یار خواهد شد کسی کز مبداء فطرت شرابِ شوق نوشیده نزاری بلبل بستانِ عشاق است و از مستی گهی بر سرو نالیده گهی بر گل خروشیده حکیم نزاری قهستانی