حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۸۴: مسیح اگر به نفس کرد مردهای زنده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مسیح اگر به نفس کرد مرده ای زنده بیا که مرده به می زنده می کند بنده غلام همّت دهقان و دست و بیل وی ام که شاخِ رز بنشانده ست و بیخ غم کنده مرا چه غم که ملامت کنند مدعیان محیط کی به دهان سگان شود گنده گذشته فایده برد از گذشته راست چنانک رسد نصیبهٔ آینده هم به آینده بیار تا تو چه داری به نقد و کیسهٔ نقد به نقدِ وقت نگه دار زر پاینده مشو به طاعت بی طوعِ خویشتن مغرور که بر عبادتِ ما می کند قضا خنده مگر عنایت حق دست گیرِ ما باشد به یمن طالع میمون و بختِ فرخنده برونِ زرق فروشان به ازرقِ تزویر مزیّن است و درونشان به حشو آگنده ز بیمِ آتشِ دوزخ ز آب بر مشکن بهادری نکند لشکریِّ ترسنده شراب خواره چه ماند به ظالمی که چو سیل به یک مصادره سد خان و مان برافکنده غنیمت است به جان جرعه ای و تا یابی بخر نزاری، مشنو که نیست ارزنده حکیم نزاری قهستانی