حکیم نزاری قهستانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۷۵: ای نازنین بی موجبی در خون ما رفتن که چه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای نازنین بی موجبی در خون ما رفتن که چه ناکرده جرمی هر زمان با ما در آشفتن که چه برقع برافکن یک زمان آخر زیار مهربان روی تو ماه آسمان در پرده بنهفتن که چه کم کن نگارا از جفا هنگام صلح است و صفا دستی به پیمان در وفا با یار نگرفتن که چه بس غافلی از کار من از چشم شب بیدار من از اشک گوهر بار من در دانه ها سفتن که چه این جا سخن کوتاه به رویم بتا بر ماه به یک ره به وصلم راه ده بر خاک در خفتن که چه بیخ امیدم می کنی کارم به هم بر می زنی چون آخرم رد می کنی اول پذیرفتن که چه بر کن نزاری دل ز وی دیگر منه بر آب پی دم درکش اکنون تا به کی بیهوده پر گفتن که چه حکیم نزاری قهستانی