خاقانی شروانی
قصاید
شماره ۲۰ - مطلع دوم: شاهد سرمست من صبح درآمد ز خواب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاهد سرمست من صبح درآمد ز خواب کرد صراحی طلب، دید صبوحی صواب در برم آمد چو چنگ گیسو در پاکشان من شده از دست صبح دست بسر چون رباب داد لبش از نمک بوی بنفشه به صبح بر نمکش ساختم مردم دیده کباب روی چو صبحش مرا از الم دل رهاند عیسی و آنگه الم جنت و آنگه عذاب صبح دم آب حیات خوردم از آن چاه سیم عقل بر آن چاه و آب صرف کنان جاه و آب یوسف من گرگ مست باده به کف صبح فام وز دو لب باده رنگ سرکه فشان از عتاب یافت درستی که من توبه نخواهم شکست کرد چو صبح نخست روی نهان در نقاب گفت چرا در صبوح باده نخواهی کنونک حجله برانداخت صبح حجره بپرداخت خواب گفتمش ای صبح دل سکهٔ کارم مبر زر و سر اینک ز من سکه رخ برمتاب من نکنم کار آب کو ببرد آب کار صبح خرد چون دمید آب شود کار آب من به تو ای زود سیر تشنهٔ دیرینه ام دشنه مکش هم چو صبح تشنه مکش چون سراب نقب زدم در لبت روی تو رسوام کرد کفت نقاب هست صب حدم و ماه تاب مرغ تو خاقانی است داعی صبح وصال منطق مرغ شناس شاه سلیمان رکاب شاه مجسطی گشای، خسرو هیت شناس رهرو صبح یقین رهبر علم الکتاب خاقانی شروانی