خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۷۶: دلم غارتیدی ز بس ترکتازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم غارتیدی ز بس ترک تازی ز پایم فکندی ز بس دست یازی گل و مل تو را خادمانند از آن شد وفای گل و صحبت مل مجازی مرا جان درافکند در جام عشقت گمان برد کاین عشق کاری است بازی هلاک تن شمع جان است اگرنه نیاید ز موم این همه تن گدازی منم زین دل پر نیاز اندر آتش تو آبی به لطف ای نگارا به نازی تو آنی که با من خلاف طبیعت درآمیزی و کشتن من نسازی مپرس از دلم کز چه ای چون کبوتر بگو زلف راکز چه چون چنگ بازی تو را چاکری گشت خاقانی آخر خداوندیی کن به چاکر نوازی خاقانی شروانی