خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۶۵: هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری یا راست تر ز قد تو باشد صنوبری یا داشت خوبتر ز تو معشوق، عاشقی یا زاد شوخ تر ز تو فرزند، مادری گر بگذرم به کوی تو روزی هزار بار بینم نشسته بر سر کویت مجاوری یا دست بر دلی ز تو یا پای در گلی یا باد در کفی ز تو یا خاک بر سری کردی ز بیدلی تو مرا در جهان سمر نی بی دلی است چون من و نی چون تو دلبری نی چون من است در همه عالم ستم کشی نی چون تو هست در همه گیتی ستم گری پران شود ز زیر کله زاغ زلف تو تا بر پرد ز بر دل من چون کبوتری زان زلف عنبرینت رخم چنبری شود تا پشت من خمیده شود همچو چنبری گفتی چرا کشی سر زلف معنبرم گویم که سازمش ز دل خویش مجمری گوئی که شکر منت آید به آرزو گویم حدیث در دهنت باد شکری خاقانی شروانی