خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۵۷: بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بانگ آمد از قنینه کباد بر خرابی دریاب کار عشرت گر مرد کار آبی زان پیش کز دو رنگی عالم خراب گردد ساقی برات ما ران بر عالم خرابی گفتی من آفتابم بر رخنه بیش تابم بس رخنه کردیم دل، در دل چرا نتابی از افتاب دیدی بر خاک بوسه دادن کو بوسه کآخر ار من خاک تو آفتابی دانم که دردت آید از شهد لب گزیدن باری کم از مزیدن چون گاز برنتابی ز آن زلف عیسوی دم داغ سگیم بر نه نقش صلیب برکش چون داغ گرم تابی خاقانی است و جانی یک باره کشته از غم پس چون دوباره کشتی آنگه کجاش یابی او راست طالع امروز اندر سخن طرازی چون خسرو اخستان را در مالک الرقابی خاقانی شروانی