خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۵۴: ز دلت چه داد خواهم که نه داور منی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دلت چه داد خواهم که نه داور منی ز غمت چه شاد باشم که نه غم خور منی همه عالم آگهی شد که جفاکش توام نیم از دل تو آگه که وفاگر منی دلم از میانه گم شد عوضش چه یافتم که نه حاصلم همین بس که تو دلبر منی نفسی دریغ داری ز من ای دریغ من ز تو قانعم به بوئی که سمنبر منی به کمند زلفت اندر خفه گشت جان من دیتش هم از تو خواهم که تو داور منی به لبت شفیع بردم که مرا قبول کن به ستیزه گفت خون خور که نه در خور منی ز در تو چند لافم که تو روزی از وفا به حقایقی نگفتی که سگ در منی خاقانی شروانی