خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۱۹: زین تنگنای وحشت اگر باز رستمی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زین تنگنای وحشت اگر باز رستمی خود را به آستان عدم باز بستمی گر راه بر دمی سوی این خیمهٔ کبود آنگه نشستمی که طنابش گسستمی ور دست من به چرخ رسیدی چنان که آه بند و طلسم او همه درهم شکستمی گر ناوک سحرگه من کارگر شدی شک نیستی که گردهٔ گردون بخستمی این کارهای من که گره در گره شده است بگشادمی یکایک اگر چیره دستمی جستم میان خلق سلامت نیافتم ور بوی بردمی به کران چون نشستمی امروز شوخ چشمان آسوده خاطرند من شوخ چشم نیستم ای کاش هستمی از آسمان بیافتمی هر سعادتی گر زین نحوس خانهٔ شروان بجستمی خائیدهٔ دهان جهانم چو نیشکر ای کاش نیشکر نیمی من کبستمی خاقانی گهر سخنم ور نبودمی از جورهای بد گهران باز رستمی خاقانی شروانی