خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۱۷: از زلف هر کجا گرهی برگشادهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از زلف هر کجا گرهی برگشاده ای بر هر دلی هزار گره برنهاده ای در روی من ز غمزه کمان ها کشیده ای بر جان من ز طره کمین ها گشاده ای بر هرچه در زمانه سواری به نیکوئی الا بر وفا و مهر کز این دو پیاده ای گفتی جفا نه کار من است ای سلیم دل تو خود ز مادر از پی این کار زاده ای دیدی که دل چگونه ز من در ربوده ای پنداشتی که بر سر گنج اوفتاده ای گفتی که روز سختی فریاد تو رسم سخت است کار بهر چه روز ایستاده ای خاقانی از جهان به پناه تو درگریخت او را به دست خصم چرا باز داده ای خاقانی شروانی