خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۱۶: ماه نو و صبح بین پیاله و باده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماه نو و صبح بین پیاله و باده عکس شباهنگ بر پیاله فتاده روز به شب کرده ای به تیرگی حال شب به سحر کن به روشنائی باده از پی آن تا حصار غم بگشائی جام سوار آمدو قنینه پیاده جعد نشان بر جبین ساده و بنشین زخمه برآور که نیک جعدی و ساده تشنهٔ عیشی جز از مغان مستان آب کاب مغان است داد عیش تو داده بیش ز بازار می مخر که به بازار هیچ میی نیست آب برننهاده زر به بهای می جوینه مکن گم آتش بسته مده به آب گشاده می که دهی صاف ده چو آتش موسی زو دم خاقانی آب خضر به زاده خاقانی شروانی