خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۲۸۹: تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن با انده او زشت است اندوه جهان خوردن گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن در عشوهٔ وصل او عمری به کران آرم گرچه ز خرد نبود زهری به گمان خوردن آنجا که سنان باشد با کافر مژگانش خوشتر ز شکر دانم بر سینه سنان خوردن در راه وفای او شد شیفته خاقانی هر روز قفای نو از دست زمان خوردن تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن با انده او زشت است اندوه جهان خوردن گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن در عشوهٔ وصل او عمری به کران آرم گرچه ز خرد نبود زهری به گمان خوردن آنجا که سنان باشد با کافر مژگانش خوشتر ز شکر دانم بر سینه سنان خوردن در راه وفای او شد شیفته خاقانی هر روز قفای نو از دست زمان خوردن خاقانی شروانی